سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۱

ادامه متن قبل هفته ديگه ميره روي آنتن
دو سه روز پيش فيلم مراسم تشييع جنازه صفرخان را مي ديدم،مراسم خيلي خوب برگذار شده بود ولي عده اي فرصت طلب مي خواستند كه ازاين نمد كلاهي براي خود بدوزند.
تعدادي كمتر از 20 نفر شروع به خواندن سرود تركستان آزاد كرده بودند و زنده باد آذربايجان سر مي دادندكه خوشبختانه با سخن راني رئيس دانا كاسه و كوزه شان به هم خورد. از قبل چيزهايي از اين حركات كه به تازگي گسترش نيز يافته شنيده و ديده بودم (در مراسم سالروز تولد بابك)و دقيقا ميدانم كه اين جريان ازطرف شخصي به نام دكتر هيات (صفر خان هميشه از طرح اين مطالب،يعني جدايي طلبي متنفر بود)رهبري مي شود كه خود او نيز به مزدوري تركيه منتسب است و خواستار جدايي آذربايجان از ايران و تشكيل يك كشور به نام تركستان با مرز هاي بسيار وسيعي هستند(اين كشور فرضي تمامي خاك تركيه اسانهاي آذربايجان شرقي و غربي،اردبيل،كردستان،ايلام،زنجان،قزوين،مازندران،كرمانشاه،و خوزستان از ايران،تركمنستان،آذربايجان شمالي،قزاقستان،قرقيزستان،تركستان چين،را در بر مي گيرد). نشريه اي به نام وارليق نيزچاپ مي كنند و در آن مطالبي مي نويسند كه روي سر آدم چغندر سبز مي شود(تركان قبل از مهاجرت آريايي ها به اين سر زمين آمده اند،خط توسط تركان اختراع شده،بابك به زبان تركي صحبت مي كرده،زردشت ترك بوده و....)وآنان خود را ادامه دهنده راه گروهي شوونيستي به نام بز قورد مي دانند(به معني گرگهاي خاكستري. اين گروه درتركيه نيز فعال است).
از اين به بعدبعضي وقتها مطالبي در باره قوميت ها در ايران مي نويسم (متن آماده شده اي در اين مورد دارم كه قبلا متن سخنراني من در يك كنگره دوزاري بوده،براي همين زياد جدي نگيريد).


هیچ نظری موجود نیست: