دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۱

حوصله نداشتم امشب چيزي بنويسم. اين بود كه رفتم سراغ كارم. توي برسي مطبوعات سال 76 به شعارهاي تبليغاتي آقاي خاتمي برخورد كردم .گفتم شما هم ببينيد شايد خوشتان بيايد
شايستگي زنان كشور ما بيشتر از موقعيت فعلي آنان است به زنان بايد فرصت داده شود تادر سطوح مديريت بيشتر حضور به همسانند .
نيمي از جمعيت كشور زنان هستند در حالي كه امكانات ورزشي بانوان چندين بار كمتر از آقايان است در اين راه بايد تلاش مضاعفي كرد تا اولا از نظر كمي امكانات كافي و برابر در دسترس خانم ها قرار گيرد ثانيا كيفيت ورزش بانوان بالا رود .
حاكميت قانون در جامعه مدني ، به معني محدود شدن قدرت است ( چه دولتي و چه غير دولتي آن) و مانعي براي خود كامگي و حافظ حقوق شهروندان (اينو نوشتم اگه نيمه ديوانه بخونه خوب ميتونه در موردش مطلب بنويسه)

جمعه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۱

ما يه گروه 18 نفره هستيم كه معمولا باهم سفر مي كنيم بيشتر هم به ارتفاعات سر مي زنيم اما اين بار سه نفر بيشتر نبوديم واز ارتفاع هم خبري نبود .
قرار گذاشته بوديم كه به درياچه نئور براي كمپينگ و ماهي گيري بريم كه به دليل بدي آب و هوا به ولشت رفتيم جاتون خالي 7 –8 ماهي گرفتم واين براي من كه توي ماهي گيري تجربه چنداني نداره خيلي خوب بود.
ميخوهم كه بنويسم ولي نمي دونم چرا مغزم غفل شده

جمعه انساني آزاد بودم
وديگر روز در بردگي بسر بردم
در سحر گاه يكشنبه مرگ مرا فرا ميخواند

سلام

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۱

زندگي
سايه اي سرگردان
سخنان لغو يك دلغك
پنجه تدريجا خفه كننده يك سرنوشت دژخيم
پر پر احتضار يك پروانه در تابش فرار آفتاب
نيست
جويي جوينده است
غلطان بر ريگ هاي زرين
رزمنده با خزه ها و جلبك ها
كه همواره به سوي درياي فراخ نيل فام ميرود
تا به بخشي از تاريخ بدل شود
در آن
رزم و رنج
توامانند
تا قلب طپنده را
به سنگواره اي از لعل بدل كنند
به گنجور زمانه بسپرند
آن را زنگ و كپك وموريانه نمي جود
و از آن آجري براي كاخ سرنوشت
در سياره لاژوردي ما مي سازند

سه‌شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۱

بين سنگهاي جهل و غرض
استخوانهاي ما را در هم ساييدند
تا از عصاره آن چراغ خود را روشن كنند!
و شكم پرستها مانند يابوهاي سر به زير
تنها قروچيدن يونجه خود را مي شنيدند
مغاكي بي رحم
تاريخ را
با عشق و كين ،به دونيم شاخت
وبذرهاي سربين
غنچه هاي پرپر خون را
بر پيزهن سپيد روياند
هنگامي كه مارا به گذينش واداشتند
بين به زانو در آمدن وايستادن
مانند آن ليلاج كهنه كار
واپسين سكه را در ميان افكنديم

تاريخ ايران و اعراب نمونه هاي بسياري از مقاومت هاي زنان را كه ا زقدرت و ابتكار آنان در دوره هاي مختلف مبارزه حكايت مي كند در دسترس ما قرارداده است . ضروري است كه انسان در تاريخ اين مبارزات عميق تر شود تا دلايل واقعي جسارت و پيشتازي خارق العاده زنان در بعضي مقاطع تاريخ تحول جامعه آنان را درك كند . اين كاوش به علاوه به ما امكان خواهد داد كه عواملي را كه به قلب و تحريف مفاهيم زيبايي و زنانگي منتهي شده و از زن تصوير موجود عجيب الخلقه اي ساخته است نيز باز شناسيم . بسياري تلاش ميكنند تازن امروز از مقام يك انسان صاحب جسم و انديشه و ضمير ، به دلقكي بدل شود كه چهره خود را با رنگ هاي رولون يا كريستين ديور بيارايد ، سينه هاي خود را به معرض نمايش گذارد ، ران هايش را از زير دامن هاي كوتاه بيرون اندازد ، بر روي پاشنه هاي بلند كفش خود چون مستي لايعقل از سويي به سوي ديگر تاب خورد و باسن و سينه هايش را چون يك مخلوق عجيب الخلقه به نوسان درآرد ، و سرانجام چشمهايش را با جوهر سياه ، خط چشم و مژه مصنوعي از زيبايي بياندازد . دلقك مورد بحث آنگاه نگاهي از بلاهت ، هاله اي از سادگي ، و ظاهري از شكنندگي و نااستواري نيز بر نقاب خود مي افزايد تا به يك «مونث تمام عيار »بدل شود .
1- شعرايي كه من مي نويسم قالبا چرند پرنده زياد جدي نگيريد.
2- اگر بعضي وقتا مبينيد كه جملات از نظر دستوري درست نيست به دليل اينكه اون مطالب آن لاين نوشته شده است.
3- يكي از دوستان نامه داده گفته alonenight غلطه عزيزم ميدونم شب هم مثل من تنهاست پس...
طولاني شد پس تا فردا

یکشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۱

در شهر توركو مسلمانی هست كه دومی ندارد! گويا پسر خردسالش جوری بار آمده كه به خانمها تذكر بدحجابی می دهد! ايشان گفته اند خريدن اجناس بصورت قسطی حرام است (به خاطر درصدِ سودی كه رویِ آن می كشند)! اينرا هم بگويم كه اين آقا بيكار است و پول بيكاری می گيرد (كه با وجود عائله اش كم هم نيست!) . يكی از مسلمانهای ديگر( البته رقيق تر!) گفته كه به اين آقا بگوييد كه پول اجناس قسطی حرامتر است يا پولی كه بعنوان بيمه بيكاری می گيری؟ پولی كه از ماليات مردم شاغل و از جمله (بقول ايشان)جنده خانه ها ست!( جالب گفته!)! چقدر بايد مسخره باشد: از يكطرف رابطه جنسی غيرشرعی مجازاتش سنگسار است و از طرفی با عَرعَرِ چند جملهء عربی كلاه شرعی برايش می دوزند. با اجرای طرح ساماندهي روسپيان، تن فروشان بيچاره بايد سهمی به موسسه و كاركنان و كارمندانش بدهند، سهمی به نماينده ولی فقيه، سهمی به نيروهای انتظامی و .... و سهم ناچيزی می ماند برای خودشان! حالا آخوندها با آن جيبهای گشاد و سيری ناپذيرشان! به فكر حصول درآمد از تن فروشان افتاده اند! اينهم از راههای مبارزه با فحشا به روشهای اصلاح طلبی! می شد تصاوير كميكی از اين مضحكه ساخت ولی فاجعه وجود اين معضل جدی تر از اين حرفهاست. اين چند نكته در اساسنامهء موسسه ( فاحشه خانهء اسلامی ) جالب توجه بودند:
ـ متأسفانه طرح در بسياري از زمينه‌ها از جمله اساسنامه و تأمين بودجه طرح داراي مشكل است!(اونجای بابای دروغگو! اين طرح در اساس بخاطر اقتصادی بودنش مطرح شده!)
ـ اهداف: الف: احياء سنت پيامبر اكرم(ص) (امر ازدواج) ب: مقابله با تهاجم فرهنگي استكبار جهاني از طريق تسهيل امر ازدواج. !!!
ـ هيأت امنا عبارتند از: دو نفر روحاني مورد اعتماد مردم حتي الامكان امام جمعه، مسؤول دستگاه قضا، يا بالاترين رده وزارت كشور در منطقه، فرمانده نيروي انتظامي مسؤول حوزه نماينده ولي فقيه در سپاه، دو نفر از افراد مورد اعتماد و وجيه المله. !!! (اين وجيه المله منو كشته! يعني چي راستي!)
ـ بودجه مؤسسه از طريق ذيل تأمين خواهد شد. الف: كمك افراد خير و نيكوكار جامعه (و نهادهاي دولتي و اجتماعي) ب: افراد مراجعه كننده!! ج: فعاليت‌هاي اقتصادي سالم!( سالم نه جاسم!)
ـ در اين طرح همچنين آمده است: «پس از عادي شدن و رفع قبح اجتماعي، مؤسسه مي‌تواند نسبت به كليه كساني كه متقاضي هستند، همكاري و مساعدت نمايد.»
ـ كليه اموال منقول و غير منقول مؤسسه، پس از وصول مطالبات و پرداخت بدهي‌ها در اختيار ولي فقيه و يا اشهر مراجع تقليد قرار مي‌گيرد تا در مصارف مشابه، مصرف گردد.»
مطالب بالا از بلاگ ژينا (من جرات نميکنم به اين تندی بنويسم از طرفی باشنيدن اين خبر ...
بعدا نظرمو مينويسم
اگر بخواهيم به مفهوم پاکدامنی نگاه بکنيم بجاستاز خودمون سوال کنيم که آيا زنی که برای به دست آوردن پول برای خريد نان شب خود جسمش را به يک مرد واگذار ميکند نا پاک تر است يا سيستمی که عقل و منطق واخلاق را (اشاره به طرح عفاف)با امکان ثروت اندوزی مشتی صاحبان زر و زور معاوضه کرده است؟ (اين موضوع ادامه دارد ..)

مثل اينکه وقتی مطالب طولانی مينويسم خيلی ها حوصله خوندن ندارن من هم سعی ميکنم از اين به بعد نوشته هامو کوتاه کنم.
سركوب اقتصادي ، جنسي و اخلاقي زنان در يك جامعه عقب مانده ، ابعاد شديدتر و گسترده تري به خود مي گيرد . يك زن تهيدست هميشه كيفر شديدتري براي « خطاهاي » خود متحمل مي شود . پول و ثروت مي تواند بسياري را از مجازات رهايي بخشد . و چه بسا كه پليديهاي او را نيز به فضيلت ها و محسنات بدل كند . پول قادر است كه يك زن مطلقه را از بي خانماني ، دريوزگي ، و خودفروشي قانوني يا غير قانوني حفظ كند ، و يا علي رغم غير قانوني بودن سقط جنين هر زني را در مطب يك پزشك متخصص از شر يك جنين ناخواسته نجات بخشد .
***************************
راستي كاريكاتور مجله چلچراغ رو ديده ايد . اين كاريكاتور شامل چند تصوير ميشود در تصاوير اول دختر خانمي رانشان ميدهد كه توسط افرادي كه ازكنارشان عبور ميكند مورد اذيت وآزار قرار ميگيرد
وهيچ پليسي نيست كه در مقابل ايناناز او حمايت كندوليدر تصوير بعدي به مجرداينكه پسري پيشنهاد ازدواج ميدهد چند پليس سر ميرسد وآنان را دستگير ميكند
شريان رودها
عضلات زمين را
بارور ميكند
ودر سكوت كركسها وصخره ها
باد به زبان امواج سخن ميگويد
بيشه ها آنجا از خاموشي سرشارند
ودر صلح بيابانها
چكه شقايق وحشي ميدرخشد
بيد بن
عروس آسا
سيل رام نشدني گيسوان را
بر گلكف هاي موج و سنگ
بر رشته گل ها ونيزه هاي ارغواني گياهان
مشتي كبوتر بلورين مي پرند
وعطري كه از آن بر مي خيزد
در ريشه هاي هستيم رخنه ميكند
زمان زاينده
زمان دگر ساز
زمان طوفان زا
هردم با پويه ابرها همراه است
و تارهاي سيمين باران
بر سرونازهاي هميشه جوان
وبر طرقه هاي جنوبي كه بر در خت انجير نشسته اند
وبر فريباي رويا رنگ بوته ها
فرو مي نشيند
شفق چشم افروز
آميخته با جيرجيرصبحگاهي
از ميان گله ستارگان
برمي خيزد
همراه با بادهاي خود سر و مستي آور
كه گياهان را
با پايبند ريشه ها
به رقص در مي آورد
...
از اين مرز آسمان تا آن مرز
با سينه گشاده
به سوي بادها كه از دريا ميآيند
ايستاده ام
خزاني ناگزير از راه فرا ميرسد
وشب ديوارهاي سياه خود را
بر من فرو ميريزد
ولي ناقوس روشن آب
وغوغاي شهرها
از زيستن سخن ميگويند، از انقلاب.
آري ،رگ هاي ابدي سزنوشت
از ميان ريگ ها والماس ها ميگذرد