تنهای شب
دل نوشته ها
یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۱
رفت
و زندگی
ایستاده بر درگاه
بر سایه موهایت بوسه میزند
و تو بر میخیزی
سایه ات گم میشود اما تو آمدی
نحیف
همچون شاخه گلی
با موهایی به نرمی ابریشم
...
و مرگ از پنجره خانه ات رفت رفت رفت
هفتاد بار رفت
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)