سال نو مبارک
به خویشان ، به دوستان ، به یاران آشنا
به همرهان تیز خشم که پیکار می کنند
به آنان که با قلم ، تباهی درد را ، به چشم جهانیان پدیدار می کنند
بهاران خجسته باد ، بهاران خجسته باد
و این بند بندگی ،
و این بار فقر و جهل
به سر تاسر جهان
به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد
نگون و گسسته باد
جمعه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۲
شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۲
جمعه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۲
یکشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۲
پنجشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۲
و من مي روم
بر اين شانه ام زندگي تكيه داده است
وبر آن شانه ام مرگ.
در ختي از دور
برايم دست تكان مي دهد
و من مي روم
فطير ماه را
تكه تكه مي خورم
و كاسه خورشيد را
ذره ذره مي نوشم.
درختي از دور
برايم دست تكان مي دهد
و من مي روم.
*
*
*
ديگر خورشيد نيست
ديگر ماه نيست
ومن به درختي كه برايم دست تكان مي دهد مي رسم
درختي نبود
مرگم بود كه مرا فرا مي خوان
اسكلت بي جانم بود
كه دست برايم تكان مي داد.
اشتراک در:
پستها (Atom)