شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۲

اين سريال هم تموم شد.كار گل رو كرديم رفت حالا وقت كار دله

پنجشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۲

چند عكس از پروژه جديدم توي فتو بلاگ گذاشتم

یکشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۲

اين شعرو من خيلي دوست دارم(گذشته از اون وقت ن.شتن مطلب رو هم ندارم)
راسيسم، ناسيوناليسم، دين

(در سه پرده)



شعري از احمد شاملو



غوغا بر سر چيست؟

بىرنگان رنگيان را به بردگى مىخوانند

مىگويند: به شهادت صريح سندى عتيق

نيم روزى در زمان هاى از ياد رفته

بازماندگان توفان بزرگ را بر عرشه كشتى

به نمايش شرمگاه پدر مشترك مان

از خنده بىتاب كرديد

حاليا عارفانه به كيفر خويش تن در دهيد!



غوغا بر سر چيست؟

بيكارگان هر گروه كنايتى ظريف را به نيش خنجر

گرد بر گرد خويش

خطى بر خاك كشيده بودند

كه اينك قلمروى مقدس ما!

و كنون را بر سر يكديگر تاخته اند

كه پيروزمند مقدس تر است!

چرا كه اين برسختن را ميزانى ديگر به دست نيست

هياهو از اينجاست!

جنگاوران خسته شمشير در يكديگر نهاده اند تا حق كه راست!



غوغا بر سر چيست؟

ظلمت پوشانى از اعماق برآمده اند كه مجريان فرمان خداييم

شمشيرى بىدسته را در مرز تباهى و انسان نشانده اند

و بر سفره يى مشكوك جهان را به ساده ترين لقمه يى بخش كرده اند

ما و دوزخيان!

فرمان خدايم!

فرمان خدا چيست؟ خدا!!!

جمعه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۲

اول اينكه آنيما خانم بنده گيوه گشاد نشدم اگر مثل من از خروس خون تا بوق سگ وسط بيابون كار مي كردي تو هم كمتر مي نوشتي.(اين سريال هم تا آخر هفته آينده تموم مي شه)
يه كار تاريخي مزخرف
زندگي بر روي كبره دستهايم ماسيده است
و كلمات در انتهاي نگاه
در انتظار گفتن
جان مي كنند
پرندگان با قفسهايشان كوچ مي كنند
و عابران با دستبند هايشان در خيابان را مي روند
نه
نه
غبار از خاك نيست از اندوه است
مي دانم
از اندو است

پنجشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۲

شبو دوست دارم چون مقدمه اي به زيبايي غروب داره.

دوشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۲

بخوانيد و باور كنيد
رد صلاحيت 80 نفر از نمايندگان مجلس توسط هيئت هاى نظارت شوراى نگهبان، سرانجام اصلاح طلبان حكومتى را به عمل اعتراضی جمعى وا داشته است، تحصن نمايندگان معترض به اين شمشيركشى عريان شوراى نگهبان را حركتی مثبت می دانيم.
اعتراض نمايندگان متحصن، اعتراض به وجود شوراى نگهبان و حتی اعتراض به نفس دخالت اين ارگان انتصابی در حق مسلم مردم برای انتخاب نمايندگان خود نيست. اين اعتراض، صرفا اعتراضى است به اوج افراط گرايى و انحصارطلبى مطلق آن كه اين بار شمشير را بر فرق نمايندگان شاخص جناح اصلاح طلب وارد آورده است. خواست معترضين، تامين حقوق شهروندی برای كانديدا شدن و انتخابات آزاد واقعى نيست. خواست آنان به آزادی خودشان محدود مانده است. گر چه آنها از انتخابات آزاد سخن می گويند اما پيرامون پيش شرطهای يك انتخابات آزاد كه در درجه نخست عبارتند از آزادی احزاب و مطبوعات، تامين حق بيان و حق برابر تبليغات و عدم دخالت هر گونه ارگان حكومتی در امر انتخاب شدن و انتخاب كردن، سخنی نمی گويند. ما اما همين اعتراض و اين مقاومت را مثبت دانسته و با تاكيد بر حق شهروندی متحصنين برای شركت در انتخابات، ايستادگی آنان در برابر سركوبگری ارگانهای وابسته به ولايت فقيه را يك مقاومت مدنی تلقی می كنيم.
حال كه معترضين ايستادگى را جايگزين گلايه هاى هميشگى و عموما بی ثمر يا كم ثمر كرده اند، می توانند روى عقب نشاندن شوراى نگهبان و شكست رهبر اصلى عمليات آنان يعنى شخص ولى فقيه حساب باز كنند، هر آينه به استمداد از ولی فقيه روی نياورند. ولى دورزدن دگرباره مردم و توسل به آقايان خامنه اى و رفسنجانى كه سياست "سازش با خارج و سركوب در داخل" را گام به گام تدارك مى بينند، نتيجه ايی جز شكست مجدد و اين بار قطعى تر از هميشه را در پى نخواهد داشت. موفقيت در چالشی كه سر بر آورده، پيش از آن كه با عقب نشينی های معينی از سوی ولايت فقيه تبيين شود با نفس ايستادگى تا به آخر تحصن كنندگان رقم مى خورد.
ما تاكيد می كنيم كه، تنها راه برای شكستن سد مقاومت دشمنان آزادی، مراجعه به آرای عمومی و برگزاری رفراندوم برای احقاق حقوق مردم است.
لامصبا انقدر خوردند كه به فكر روزه افتادند!


پنجشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۲

قطره اي از مرگ
بر روي تنهايمان چكيده است.
قطره اي از ترس
بر روي تنهايمان ماسيده است
آسمانهايمان را دزديده اند
تا براي خورشيدي كه در دستهايمان داريم
آسماني نيابيم
پنجره ها را ببنديد
شايد بادي كه مي وزد
خورشيد مرا بميراند
در كوچه ها مي دوم
و خورشيدم دل دل مي زند مرگ را
در خيابانها مي دوم
بر درهاي بسته مي كوبم
و فرياد مي زنم:
خورشيد من دارد مي ميرد
كسي آسماني ندارد
تا من خورشيدم را بر آن بياويزم؟
و آسمان برگ مي دهد
بر شاخه هر درخت
و خورشيد جوانه ميزند
بر گلوگاه شكوفه
...
بازم درگير يه سريال ديگه هستم اينهمه تاخير براي به روز كردن به اين دليله

یکشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۲

بيانيه دربارة تحريم فعال هفتمين دورة انتخابات مجلس شوراى اسلامى
**بگذاريد حوزه هاى انتخاباتيِ خالى از رأى دهنده و صندوق هاى خالى از رأى به گواهان صادق عدم مشروعيت و بن بست نظام استبداد دينى بدل شوند و شعار هاى آزادي، جمهورى و دمكراسى در سراسر كشور برچيدن جمهورى اسلامى را فرياد كنند.


درآستانة هفتمين دورة انتخابات مجلس شوراى اسلامي، بار ديگر مردم ايران در نبردى حساس در برابر رژيمى قرار گرفته اند كه در گريز مدام در درون وجود غير مشروع خود، چاره اى جز ادامة توسل به زور و خشونت ندارد.
اكثريت مردم ايران، با شركت در انتخابات خرداد 1376 رياست جمهورى و رأى گسترده به خاتمى كه در برابر ناطق نورى وعدة آزادى و توسعة سياسى را مى داد و با شركت فعال در انتخابات شوراها و مجلس ششم، مخالفت خود را با جناح طرفدار ولايت فقيه و تمايل خود را به اجراى اصلاحات و برقرارى آزادى ها، بدون توسل به خشونت، ابراز داشتند. آن ها، از اين طريق، نهاد رياست جمهوري، اكثريت مجلس شوراى اسلامى و شوراهاى شهر را در اختيار اصلاح گرايان حكومتى قرار دادند و وضعيتى تاريخي، سرشار از اغماض و تحمل، براى خروج از بحران قانون اساسى براى مجموع جناح هاى درونى قدرت فراهم آوردند.
اما، هم چنان كه جناح هاى ضد آزادى و باند هاى مافيايى قدرت در پيرامون مقام به اصطلاح رهبري، با استفاده از تمام وسايل اعمال خشونت و تجاوز، بر اين فرصت تاريخى پشت پا زدند و از انجام هيچ گونه تجاوز و بربريت نسبت به مردم به وسيلة مزدوران سپاه، شكنجه گران قوه قضائيه و باند هاى از بند رسته و وابسته، خود دارى نكردند، اصلاح طلبان درون حاكميت، جناح هاى اصلاح طلبِ مجلس شوراى اسلامي، مقامات اصلى قوة اجرائيه و رياست جمهورى نيز عملاً ناتوانى خود را هم در پيش برد اصلاحات موعود و هم در تعديل عنصر خود سرى و زور گويى در نهاد هاى خود ساخته رهبرى و شوراى نگهبان و قوة قضائيه و مجمع تشخيص مصلحت، ثابت كردند. نگاهى به سير فجايع و جناياتى كه از پس انتخابات خرداد 1376 تا امروز بر مردم ايران گذشته است ثابت مى كند كه رژيم جمهورى اسلامى به هيچ گونه اصلاحات اساسى كه الزاماً به تعديل و تقليل عنصر خودكامگى و خودسرى در ساختار قانون اساسى منتهى گردد، گردن نخواهد نهاد و اين گردن كشى و طغيان علنى در برابر اراده و خواست مردم جز با گسترش اراده مقاومت و امتناع از قبول ادامه جريان توخالى اصلاحات شكسته نخواهد شد.
نتيجه جريان امر اصلاحات در ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى و در شوراهاى شهرى عيان ساخت كه هر گونه لايحه و قانون و تصميم مربوط به اصلاحات در برابر سد شوراى نگهبان قانون اساسى و مجمع تشخيص مصلحت و سر انجام در برابر حكم حكومتى رهبر به اتكاى اصل صدو دهم قانون اساسى بى اثر خواهد ماند. بنا بر اين، وجود اكثريت اصلاح طلبان در مجلس شوراى اسلامي، حتى با چشم پوشى از نظارت استصوابى شوراى نگهبان كه هم چنان برقرار است، هيچ گونه كمكى به حل بحران اساسى موجود نظام سياسى كشور كه اصل موجوديتِ ولايت مطلقه يا استبداد خودكامه است، نخواهد كرد.
حكام جمهورى اسلامى نسبت به سرنوشت هفتمين دوره مجلس شوراى اسلامى به شدت ابراز نگرانى مى كنند. زيرا اين انتخابات و انتخابات رياست جمهورى براى جناح هاى خودكامه و ضد آزادى رژيم به صورت تله ى گريز ناپذيرى در آمده است. زيرا با شكست سراسرى جريان اصلاحات، دير يا زود و خواه نا خواه، سرنوشت رژيمى كه همة عوامل مشروعيت و مقبوليت قانونيِ بين المللى اش را از دست داده است، رقم خواهد خورد.
با سرخوردگى سراسرى از امر اصلاحات و توانايى اصلاح گرايان، مردم با ادامه اقتدار غير قانونى رهبر و نظارت استصوابى شوراى نگهبان و مصلحت جويى هاى ضد آزادى خواهى مجمع تشخيص مصلحت، از نتيجه انتخابات و شركت خود چشم داشتى در راه گشوده شدن فضاى سياسى كشور ندارند. مردم اكنون در برابر چنين وضعى عملاً در مرحله اى از مقاومت منفى و نافرمانى مدنى قرار گرفته اند كه به راهى جز افزايش تحركات اجتماعى براى تحول بنيادى در ساختار سياسى كشور منتهى نخواهد شد.
بنابراين، مقابله با رژيم در زمينة موضع گيرى مردم در انتخابات مجلس، نه شركت در انتخابات و نه تشويق مردم به شركت در آن بلكه در تحريم سراسرى و فعال انتخابات است.
سابقه فعاليت و حضور جناح هاى اصلاح طلب دولتى در مجلس شوراى اسلامى در دوره ششم ثابت مى كند كه آن ها هيچ گونه اراده و تصميمى از خود براى تحقق خواست هاى مردم ابراز نمى كنند. واقعيت اين است اصلاح طلبان، خود از اساس، طالب دگرگونى ساختار سياسى در تركيب خود ساختة دين و دولت در جمهورى اسلامى نمى باشند. فلسفة وجودى مجلس وظيفة قانون گزارى آن است، براى ايفاى حقوق مردم و تضمين امنيت اجتماعى آنان. فلسفة وجودى مجلس نظارت دائمى نمايندگان مردم است به اعمال قدرت نهاد هاى قانونى مملكت در حين حمايت از آزادى و گسترش امكانات رشد و پيشرفت اجتماعى و اقتصادى جامعه. اگر اصل اين فلسفه در وجود مجلس به خاطر حضور دائمى نيروهاى سركوب و متجاوز و نهاد هاى خود سر رهبرى و قضائى و اجرائى از بين برود، از ايراد سخن رانى هاى قبل از دستور و انتقاد و شكايت از سوى نمايندگان چه نتيجه اى در شكل رابطه بين مردم و نيروهاى سركوبگرى كه دائماً در كار تجاوز هستند حاصل خواهد شد؟ اين آن چيزى است كه از حاصل كار ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى به چشم مى خورد و اين همان چيزى خواهد بود كه با ادامه وضع موجود در رابطة قدرت بين مردم و رژيم سركوبگر جمهورى اسلامى به دست خواهد آمد.
اساس بحران سياسى موجود، يعنى شكست جريان اصلاح طلبى و انزواى مطلق رژيم ولايت فقيه، در چهارچوب انتخابات و ضرورت مصلحت آميز شركت مردم در آن قابل حل نيست. اين فرصت را جناح قدرت طلب و خود سر رژيم براى هميشه از دست داده است. اكنون تنها راه حل، رجوع به رأى مردم است، براى ادامه وضع موجود يا تغيير بنيادى نهاد هاى استبدادى به نهاد هاى دمكراتيك و حذف كليه مراجع ضد آزادى. تحريم انتخابات مرحله آغازين اين خواست اساسى است. تحريم سراسرى انتخابات مجلس شوراى اسلامى و امتناع و اعراض عمومى مردم از شركت در رأى و عدم حضور سراسرى در برابر صندوق رأى بيان مثبت و آشكار نفى مطلق نظام خودكامه از سوى مردمى است كه رشد و بلوغ سياسى خود را در ايفاى تكاليف مدنى و اجتماعى به ثبوت رسانيده اند.
ما به همراه مردم ايران هر گونه انتخاباتى را كه مقيد به قيود موجود در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران و ناقض ذاتى ترين حقوق انسانى است تحريم مى كنيم و حضور فعال مردم را به هر شكل براى بيان امتناع سراسرى از شركت در رأى و بطلان حاكميت قانونى رژيم توصيه مى كنيم.
برگزارى انتخابات مجلس شوراى اسلامى فرصتى است كه مردم ميهن ما خواست هاى خود را به صورت شعار هاى روشن و به شكلى هر چه قاطع تر و هر چه گسترده تر مطرح سازند، براى تحقق آن ها تمامى توان خويش را به كار برند و با حضور فعال خود انتخاباتى را كه بر پايه قانون اساسى موجود انجام پذيرند، باطل سازند. شعار مبارزه، در جريان انتخابات آينده، چه چيزى جز آزادي، باز هم آزادى و دوباره آزادى مى تواند باشد؟ آزادى هر نوع عقيده، آزادى بيان، آزادى وجدان، آزادى مطبوعات، آزادى احزاب سياسي، آزادى رفتارهاى اجتماعى و? در همين راستا، از نظر ما، شكل هاى متنوع مبارزه و مقاومت مى توانند حضور فعال در صحنه از طريق سخنرانى ها، تجمعات، تحركات و? در دفاع از آزادى و دمكراسى باشند.
بگذاريد حوزه هاى انتخاباتيِ خالى از رأى دهنده و صندوق هاى خالى از رأى به گواهان صادق عدم مشروعيت و بن بست نظام استبداد دينى بدل شوند و شعار هاى آزادي، جمهورى و دمكراسى در سراسر كشور برچيدن جمهورى اسلامى را فرياد كنند.
آدرس تماس برای امضا بيانيه: tahrim_majles7@yahoo.fr

شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۲

ببخشيد چند وقتي نبودم
اعترافات اصلاح طلبان

در روزنامه کیهان شماره 17851 چاپ یکشنبه 14 دی 1382 با تیتر درشت از قول اصلاح طلبان نوشته است: « تنها مانده ایم مردم به ما اعتماد ندارند.»
جملاتی از قول اصلاح طلبان در صفحه اول این روزنامه جلب توجه می کند. بهتر است مروری بر این نقل قولها بکنیم:
• اصغر زاده دبیر کل حزب همبستگی: « ما ماندیم و شعارهایمان و مردم دیگر اعتمادی به جبهه اصلاحات ندارند.»
• بی توجهی به نیروهای اجتماعی باعث شد که حمایت آنها را از دست بدهیم.
• در حرکتهای اصلاح طلبانه نمی شود از کانال شعارهای رادیکالی با سنتها و کسانی که ریشه در جامعه دارند از در ستیز درآمد.
• وقتی شعارها به گونه ای طرح می شود که از در ستیز با اعتقادات مردم سر در می آورد مردم به این نتیجه می رسند که اصلاح طلبان به آنها راست نمی گویند و سعی دارند با طرح شعارهای سیاسی به دین و فرهنگ آنها ضربه بزنند.
• منتجب نیا: « مردم از مجلس ششم فقط جنجال سیاسی دیدند.»
• محمد سلامتی ، دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب : « اختلافات موجود در جبهه دوم خرداد به حدی است که دستیابی به یک لیست صد درصد مشترک دور از واقعیت است.»
• سید محمد علی نبی زاده، نماینده مردم گچساران : « مجلس ششم بیشتر وقت خود را صرف سیاسی کاری حزبی و باندی کرد و در نتیجه نتوانست در برابر مطالبات مردم پاسخگو باشد.»
• تاجر نیا ، عضو فراکسیون مشارکت: « پول گرفتن از شهرام جزایری چهره بسیاری از اصلاح طلبان را خراب کرد.»

در صفحه 14 این روزنامه از قول اصغر زاده رئیس سابق شورای شهر تهران می خوانیم:
مجادلات لفظی دوره اول شورای شهر، ظاهرقضیه است . او در ادامه می گوید: «در شورای شهر اختلاف اصلی در رابطه با حقوق شهروندی و مسائل اقتصادی بود و اینجا دیگر محافظه کاران نبودند که مانع تراشی آنان را باعث انجام نشدن برنامه ها عنوان کنیم . جناح اصلاح طلب می توانست حد اقل در حوزه اقتصاد به استراتژی مشخصی برسد و جایگاه اجتماعی دوم خرداد را تقویت کند.»
کسانی که به بهانه راه یافتن محافظه کاران به مجلس، امر به رفتن به پای صندوقهای رأی می کنند؛ اعترافات این آقایان را بخوانند تا بدانند مجلس چه پر از اصلاح طلب چه پر از محافظه کار، کاری برای ملت پیش نخواهد برد.
آنچه در این صفحه بیشتر از اعترافات اصلاح طلبان جلب توجه می کند، گفتار ابلهانه منتجب نیا ، رئیس ستاد انتخابات مجمع روحانیون است. راهکاری که وی برای کشاندن مردم به پای صندوق رأی ارائه می دهد از این قرار است: «در فرصت کمی که تا برگزاری انتخابات مجلس هفتم باقی مانده است ، می توان با سامان دهی اقتصادی ، برخورد با متخلفان ، گشایش فضای سیاسی و فرهنگی کشور مردم را به پای صندوق های رأی آورد.»
چرا این ابلهان مردم را مثل خود فاقد شعور حس می کنند. 25 سال نخواستند و نتوانستند مسائل اقتصادی را سامان بدهند ، فضای سیاسی بسته بود، با متخلفان برخورد نشد؛ بلکه حمایت شد . حال می خواهند ظرف مدت کمتر از دو ماه همه آنچه در طول 25 سال از مردم دریغ کرده اند به آنها اعطا کنند . که اولاً کاری نشدنی است و دوماً مردم عزیز ایران آنقدر شعور دارد که بفهمند در بحبوبه انتخابات اینگونه عوام فریبیها چیزی جز رشوه دادن به مردم نیست.
به بخش پایانی این مقاله که تحت عنوان ارزیابی عملکرد جبهه دوم خرداد آمده است نگاه کنید تا متوجه شوید درحقیقت خود اینها هم امیدی به مجلس آینده ندارند . اما معلوم نیست با این ناامیدی که از خودشان دارند چگونه از مردم می خواهند به پای صندوقهای رأی بروند؟!
هم رئیس انتخابات مجمع روحانیون و هم شمس الواعظین ، عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و سردبیر روزنامه توقیف شده جامعه، کارنامه مجلس ششم را مثبت ارزیابی می کنند و می گویند چنین مجلسی دیگر پیدا نمی شود!! شمس الواعظین می گوید: « نام مجلس ششم در تاریخ معاصر خواهد درخشید . ما نظیر پارلمان ششم را در آینده ای دور نخواهیم داشت چه برسد به آینده ای نزدیک.»
حالا خودتان قضاوت کنید مجلسی که نمایندگان آن مدعی هستند در تاریخ معاصر خواهد درخشید چه تاجی بر سرمان زد که بخواهیم به مجلس های بعدی رأی دهیم که به زعم خودشان حتی درآینده های دور هم شبیه مجلس ششم پیدا نخواهد شد. برای چه رأی بدهیم؟