دوشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۲

روزهای درد و رنج.دلم نمی خواد از بم چیزی بنویسم

شنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۲

امروز برای خودم متاسف شدم زیرا اولین چیزی که بعد از شنیدن خبر زلزله به ذهنم آمد این بود که ارگ آسیبی ندیده باشه

پنجشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۲

قطعنامه مصوب مجمع عمومى سازمان ملل، حكومت ايران را به شكنجه و آزار شهروندان، محدوديت آزادى بيان و تبعيض بر عليه زنان متهم مى كند و بازداشت هاى طولانى و بدون مجوز فعالان سياسى، روزنامه نگاران و دانشجويان و همچنين اجراى مجازات هاى مغاير با موازين حقوق بشر مثل قطع دست و پا، شلاق زدن و اعدام در ملاء عام را مورد انتقاد قرار مى دهد
نقش بهرام در سراب بهرام

نه كيلومتر پيش از آن كه از كازرون به فيروزآباد برسند در سمت راست جاده پايين كوهستان در محوطه بسيار مصفايي كه به نام سراب بهران خوانده مي شود نقش برجسته اي به درازاي 85/3 متر و پهناي 90/2 متر بر سنگ حجاري كرده اند . در اين مكان آب از چشمه سار زيبايي بيرون آمده , جاري مي شود و محل وسيع با نزهتي براي تفريح و استراحت است . تصوير بهرام دوم را در نقش رستم و گويوم و سرمشهد و تنگ چوگان نيز حجاري كرده اند . در اين نقش برجسته ديده مي شود كه در وسط از روبه رو نشسته و در هر جانب او دونفر از بزرگان ساساني به حال احترام ايستاده مانند صحنه هاي ديگر , انگشت سبابه خود را به حالت احترام به طور خميده رو به بالا نگاه داشته اند .

دوشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۲

یادا بر همگان مبارک

شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۲

زندگی روی کبره دستهایمان ماسیده است
و کلمات در انتهای نگاه ها
در انتظار گفتن
جان می کنند
پرندگان با قفسهایشان کوچ می کنند
و عابران با دستبندهایشان در خیابان راه می روند
نه
غبار پنجره
از خاک نیست
از اندوه است
می دانم،
از اندوه است

سه‌شنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۲

کلی برنامه ریزی برای یک سفر طولانی کرده بودم که با یک تلفن همه اش به هم ریخت،یک کار بازم یه سریال که خوشبختانه مدت زمان این یکی کمتره از فردا کار من شروع می شه
.........................
كاخ اردشير بابكان – فيروز آباد
بيرون از ويرانه هاي گور قديم و آثار فوق به مسافت فريب دو كيلومتري شمال آنها بناي معظم سنگي كه داراي سه گنبد و ايوانها و دهليزها و اطاق هاي متعدد بوده برپاست و گچ بريها و تزيينات بالاي درهاي داخلي بنا شبيه تزيينات بالاي آستانه سنگي تخت جمشيد بوده ميرساند كه اردشير بابكان در اخداث كار خود به آثار كاخ هاي شانشاهي هخامنشي توجه و ابراز علاقه مي نموده است . بيرون كاخ هم چشمه سارز و آب روان و بركه و درختان برصفا و كيفيت اين اثر تاريخي مهم مي افزايد(عکسش رو دارم ولی متاسفانه فعلا وقتش رو ندارم که بزارم به زودی شاید) .

شنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۲

برگهای شمعدانی
در زیر سنگینی مهتاب خم شده اند
همانند من
در زیر
نگاه تو
ای محبوب من
موهای تو سایبانی است
در دل کویرها
و سینه هایت
یکی ماه و
یکی خورشید
در دل همه آسمانها.
بگذار تاریخ را مبدا تازه باشد:
آغاز عشق من
آغاز عشق تو

سه‌شنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۲

من غذا های زیادی با شراب درست کردم و همیشه دوست داشتم ببینم با ویسکی چطور میشه ؟ممممممممم عالی بود عالی.

تنگ چوگان و نقوش برجسته آن
براي رفتن به سمت تنگه بايد به جاده كازرون به فهيلان رفت و از پل عبور كرد و به سوي كوهستان پيچيد , در اين جانب تنگ نهر آب بزرگي را از رود شاپور جدا كرده به اراضي زير دست مي برند لذا براي رسيدن به نقوش برجسته ناگزير از عبور از نهر آب خواهند بود . نخستين نقش برجسته اين سوي تنگ لوحه بسيار بزرگي است كه به طور منحني و مقعر در سنگ كوه تراشيده اند و در وسط آن صحنه پيروزي شاپور اول بر والرين حجاري شده است , در جانب راست كه روبروي شاپور و پشت سر والرين واقع مي گردد چهار رديف حجاري مشتمل بر نقوش لشگريان رومي با لوازم جنگ و قلعه كوبي و غنايمي كه از ايشان به دست آمده است ديده مي شود و در جانب چپ يعني پشت سر شاپور نقوش چهار رئيف سواران ايراني با نظم و ابها مخصوص به حال احترام نمودار مي باشد .اين مجلس بزرگترين نقش برجسته عهد ساساني است كه در آن شاپور اول صحنه پيروزي خود را بر والرين بصورت كاملتري مجسم ساخته است و چون صحنه پيروزي فوق مجموعا در پنج محل حجاري گرديده است ( يكي در نقش رستم و يكي در نقش برجسته داراب و سه نقش در تنگ چوگان ) .
نقش برجسته ديگري در پايين كوه ايجاد شده و نهر آب از سراسر وسط آن طي قرون متمادي مي گذشت و در نتيجه عبور مداوم آب حفره عميقي در طول قسمت وسط نقش به وجود آمده است . اين نقش صحنه پيروزي بهرام دوم را بر باديه نشينان عرب نشان مي دهد , بهرام دوم سوار بر اسب است و پري بر تارك و تركشي بر جانب راست دارد و اعراب اسب و شتر براي شهريار خود هديه آورده اند .
نقش برجسته ديگري كه در آنسوي تنگ چوگان قرار دارد تصوير دونفر را سوار بر اسب نشان مي دهد , اين نقش برجسته بر لوحه اي به درازاي قريب 5/9 متر و پهنا يا بلندي بيش از چهارمتر است , نفر سمت چپ مظهر اهورامزدا است كه شعار پادشاهي را به بهرام اول عطا مي كند , سوار سمت راست بهرام اول است و پشت سر او نبشته پهلوي نقر گرديده نام بهرام اول و پدرش شاپور و نياي او اردشير بابكان توام با ثناي اورمزد در آن مذكور مي باشد .اين مجلس حجاري از نقوش برجسته بسيار عالي و استادانه و محتشم عصر ساساني به شمار مي رود .
آخرين نقش برجسته تنگ چوگان بعد از نقش برجسته پيشين و كمي بالاتر از آن حجاري گرديده و آن نيز از نقوش برجسته بزرگ عهد ساساني است , درازاي آن قريب ده متر و نيم و پهنا يا بلندي آن قريب پنج متر مي باشد , در اين نقش برجسته تصير شاپور دوم يا شاپور ذوالاكتاف را در بالا و وسط نقش حجاري نموده اند كه از روبرو نشسته شمشيرش را بر دست چپ گرفته و دست راست خود را به عصاي بلند يا گرز شهرياري تكيه داده است و دو رديف نقوش برجسته بر هر جانب نقش ديده مي شود , نقوش جانب چپ بزرگان دربار و سران لشگري و اسب جنگي مخصوص شهريار را مي نماياند , در قسمت راست لوحه نقوش اسيران مغلوب و دژخيمي كه سرهاي بريده مخالفين را در دست گرفته است و ايرانياني كه دشمنان شكست خورده و عنيمت هاي جنگ را به حضور مي آورند ديده مي شود , اين نقش برجسته از لحاظ هنر حجاري تعريفي ندارد و سازندگان آن استادان ماهري نبوده اند و لكن پيروزي مهمي را كه شاپور دوم در اواخر سلطنتش در نواحي دوردست شرقي كشور خود بدست آورده است نشان مي دهد .

عکسش رو هم برید توی فتو بلاگم ببینین

دوشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۲

اول همه شما را به دیدن این سایت دعوت می کنم
http://www.iftribune.com

بعد اینکه این مطلب ربط چندانی با حال امروز من نداره
در پچپچه های پاییز فریاد بهاریم را شنیدی؟ من چون گل یخ نگین کهربایی خود را در سرما می گشایم. در برج بابل شعر لهجه ها و زبا نها سخت گونا گونند:مگر این هیاهوی عبث و پوچم به کاری بود؟ الهه شعر در جان من فرود نیامده ولی آذرخش خدایان مرا شعله ور ساخت.
کنده ای سوخته ام بی بها و ناچیز. ولی از سوزشی پیام دارم.
دردمندی،آغاز عشق است و عشق آغاز اندیشیدن.
کسی با گوهرهای سخن به جمعه بازارزمان می آید و کسی با خرمهره های احساسات پیش پا افتاده خویش.
ولی می توان در کنار این سفره چرکین باین خرمهره های کبود نیز نگریست:در کبودی آنها آسمان است،دریاست،ماتم است،پندار است، رویاست.
ومنم فروشنده این خرمهره های ناچیز کبودفام در پچپچه غمین خزانی...

چهارشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۲

داشتم آرشیو اینجا رو نگاه می کردم دیدم عجب فراز و نشیبی داشته .سیاسی،اقتصادی، داستان، شعر، مطالب فمینیستی(که این یکی یک خونه مستقل پیدا کرد و رفت)و...اینجا شده از هر دری سخنی.کلی داستان نیمه کاره توی اینجا موند که پایانی نیافت کلی مطلب نیم خورده هم مانده که آن هم به کناری نهاده شد.آخریش قولی بود که در روز جشن مهرگان داده بودم قرار بود که از تاریخ و فرهنک و آداب و رسم ایران بنویسم که اون هم به بونه فراموشی سپرده شد.حالا هم که چندیست اراجیف می نویسم یه خیال شعر.می خواهم مقداری فکر کنم(قلمم هم این میانه ماند که بلاخره ادبی بنویسه یا محاوره)می خواهم یه خورده از واقعیت های روز فرار کنم(کی میگه فرار بده؟)به همین خاطر معرفی اماکن باستانی ایران، دوره ساسانی رو به خوردتون می دم چون دارم روش کار می کنم(این دلیل نمی شه کر کره اراجیف شاعرانه ر و پایین بکشم)
سروستان
سروستان در 84 كيلومتري مشرق شيراز است . در سروستان دو بناي تاريخي مهم وجود دارد كاخ عهد ساساني كه در محل به نام قصر ساسان خوانده مي شودیکی از آن دو می باشد .اين كاخ به مسافت 9كيلومتري جنوب غربي سروستان واثع گرديده است . بناي معظمي است از سنگ و گچ و از آثار بهرام گور يا بهرام پنجم ساساني است كه به وسيله مهر نرسي وزير معروف او كه صدارت يزدگرد اول و يزدگرد دوم را نيز عهده دار بوده ساخته شده است .




...........................
جمعه مراسم یاد بود مختاری و پوینده در امامزاده طافر برگزار می شود

دوشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۲

صبح که از اتاقشون اومد بیرون چشم راستش جمع شده بود و از اون اشک می اومد دلیلش رو نمی دونست تا اینکه امروز که از مطب پزشکش اومد و گفت سکته بوده مامان رو می گم. امروز می گفت مرد خوب برای توی دیگ و مرد بد برای زیر دیگ خوبه(تازه بابا کلی ماهه وبه قول مامان بهترین مرد دنیاست (
بهار از میان پلکهای تو
به دشت خیره می شود
و من از وحشت آنکه چشمهایت را ببندی
میان پلکهایت
ستاره ای می نهم
و در میان دشت
در میان بهار می ایستم.
گاهی در تناقض رفتاری دیگران می مانیم،در حضور خاکسارند و لاف دوستی می زنند چون برفتند همه چیز از خاطر بروفند.