یکشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۲

آخرين دم را
در سينه نگاه خواهم داشت
چرا كه نفس خواهد كشيد از آن
سبزه اي كه بر من
بر خواهد خواست شكفت

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام من تمام نوشته هاتونو نخوندم ولي خيليهاشون بحال بود امشب دل من خيلي گرفته از نامرديا بيمعرفتييا خلاصه اصلا حالم خوب نيست