شنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۱

هرچي احسان هست بچه معروفه منهم مي خوام اسممو عوض كنم بزارم احسان نظرتون چيه?(احسان و امير عزيز تولدتان مبارك)
بررسي موضوع جدايي طلبي و قوميت گرايي را مي توان از جهات مختلف مد نظر قرار داد اما آنچه كه پيش از همه بر اين به اصطلاح جنبش تاثير فراواني داشته تفكر چپ و ماركسيستي بوده است .متاسفانه در ايران چه در حكومت سابق و چه در حال ،شروع اين حركات توسط نيروهاي چپ صورت گرفته . در دهه 20 خورشيدي توسط جعفر پيشه وري كه از پايه گذاران حزب كمونيست و يكي از فعالان جنبش چپ بوده و حال نيز توسط برخي از نيروهاي بريده از سازمان هاي چريكي پايه گذاري و حمايت مي شود . در ابتدا لازم است تاريخچه اي كوتاه از پيدايس اين تفكر را بررسي كنيم .
در دهه بيست فرقه دمكرات آذربايجان ، در حاليكه هنوز سازمان هاي حزب توده در سراسر آذربايجان فعاليت مي كردند بي اطلاع رهبران حزب توده ايران و حتي بدون جلب نظر موافق آن ها پس از ملاقات پيشه وري ، با باقروف رئيس جمهور آذربايجان شوروي ( نام واقعي اين كشور و منطقه در تاريخ منطقه آران بوده است كه بعد از انقلاب اكتبر و استقلال اين منطقه با وجود مخالفت آزادي خواهان ايراني همچون شيخ محمد خياباني آذربايجان نهاده شد . ) در باكو ، با صلاحديد دولت شوروي و پشتيباني و مساعدت مادي و معنوي مامورين آن دولت در آذربايجان تشكيل گرديد .ولي چون عده كثيري از فعالترين و مبارزترين افراد آذربايجان در صفوف حزب توده مبارزه كردند و بي وجود آن فرقه دمكرات از كادرهاي فعال محروم مي ماند و بعلاوه ادامه فعاليت دو حزبي كه هر دو مدعي آزادي خواهي و رهبري مردم به سوي دمكراسي بوده و هريك راه جداگانه اي را برگزيده بودند لذا انحلال تشكيلات حزب توده و الحاق آن به فرقه ضروري به نظر مي رسيد و چنين نيز شده درباره ادامه روند اين جريانات تا تشكيل جمهوري آذربايجان كتب فراواني به نگارش در آمده كه در دسترس است و مي تواند به نظر علاقمندان آن برسد .
و اما زمينه هاي تشكيل فرقه دمكرات :
1- اوضاع عمومي كشور، وضع اسفناك طبقه حاكمه كه هرگز به منافع ملت ايران نمي انديشيد و به جز اجراي نقشه هاي پليد استعمارگران جهت ادامه اسارت ملت ايران و تامين منافع خصوصي خود كاري انجام نمي داد .
2- وجود جنبش هاي دهقاني در آذربايجان عليه فئوداليسم ( يكي از اين مبارزان صفر قهرمانيان بود كه به تازگي در ايران در گذشت ) و بالا بودن سطح آگاهي سياسي توده مردم نسبت به ساير ايلات ايران ( به دليل همسايگي آن با شوروي و رفت و آمدتعداد بيشماري از كارگران ايراني در معادن نفت باكو و گردش اطلاعات آزاد در آن زمان شوروي و قبل از آن روسيه)
3- سياست دولت انگلستان و پافشاري آن دولت در حفظ نفوذ و امتيازات خود
4- سياست شوروي در رقابت با نفوذ انگلستان در ايران ، تامين مناطق نفوذ در نواحي شمالي ايران و ممانعت از ايجاد شدن پايگاههاي شوروي در مجاورت مرزهاي حساس جنوبي آن كشور
من نيز بر آن كه ابتدا اين موضوع را براساس تفكر ماركسيستي را بررسي كنم
حل مسئله ملي و آزادي ملي : آزاديهاي ملي هر ملتي به مفهوم آزادي فرهنگي ، اقتصادي و سياسي آن ملت در برابر ملل ديگر ، و قرار نداشتن زير فشار و تبليغات ملي است . جنبش آزادي ملي كه محصول دوران اضمحلال فئوداليسم وبه قدرت رسيدن بورژوازي است ، در جريان تاريخ و تكامل اجتماعات بشري ، بسته به محتوا و هدف جنبش در آن مرحله تكاملي ، اشكال گوناگوني به خود گرفته است . (به دليا پاره اي ملاحظات ناچار به سانسور بعضي از مطالب گفته شده در اين ضمينه هستم به همين دليل شايد بعضي از پاراگرافها به هم چفت و بست نشه،مي بخشيد. اگرچه تا حالا به نوع نگارش من عادت كرده ايد)
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: