دوشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۱

شوروي در شناخت تاريخ و ادبيات كهن خدمت بزرگي به ايران نموده است.در كتابخانه هاي شوروي(و حالا روسيه)انواع و اقيام كتب به زبان فارسي يافت مي شود يكي از اين كتابها كتاب افسانه هاي پارتي (كه نويسنده اش رو فراموش كرده ام)است .اين كتاب به افسانه ها و اساطير ايران پرداخته است(متاسفانه خود كتاب در حال حاضر در دست من نيست و باز هم بايد به حافظه نيم بند خودم اكتفا كنم)
ويس و رامين
در زمان اشكانيان، شاه-موبدشاه سرزميني به مركزيت مروبا شهرو بانوي فرمانرواي منطقه در غرب سرزمين خودرو به رو شده و به دليل زيبايي شهرو از او قول مي گيرد كه در صورت زادن دختري، او را به همسري شاه دهد.شهرو ميس را به دنيا مي آورد.ويس دور از مادر و در دامان دايه اش بزرگ مي شود.به سنين جواني كه مي رسد دختر بسيار زيباوخرد مندي مي شود.و بيايد براي او همسري انتخاب شود، شهر ويرو برادر ميس را به شوهري او انتخاب مي كند. ويس عاشق برادر مي شود و مي پزيرد كه با او ازدواج كند.
(اسم نويسنده هم يادم آمد ولاديمير مينورسكي نگيد يارو خنگه).اين داستان طولاني است و شما مي توانيد براي مطالعه آن به كتاب ويس و رامين نوشته فخرالدين اسعد گرگاني مراجعه كنيد كه خيلي زيبا به شعر برگردانده شده است.تا اينجاي افسانه دو چيز بر خلاف و يا مغاير با رسوم امروز ما بوده است اول فرمانروايي زن دوم ازدواج و عشق خواهر به برادرتوضيح بيشتر نمي دم ببينيد كه اجداد ما تا چه حد پيشرو بوده اند( فرمانروايي زن مد نظر من است). اين داستان ادامه دارد(ويس عاشق برادر شوهر خود مي شود و تمامي چهار چوبهاي اجتماعي زمان خود را زير پا مي گذاردو با...اين يه تيكه مثل پاورقي هاي روزنامه هاي قديمي شد) راستي قضيه لعبت هم هست كه وقتي از افتتاحيه نمايشگاه ماهراومدم و حال داشتم مي نويسم









هیچ نظری موجود نیست: