یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۱

وقتي كه از سفر برگشتم ديدم كه ويندوزبالا نمياد خلاصه مجبور شدم فورمت كنم هاردمو براي همين word
ندارم .
به چند تا بلاگ سر زدم همه روز مبعث رو تبريك گفته بودند به عنوان عيد.واقعيتش اينه كه من براي تمامي مذاهب احترام قائلم ولي هويت ملي و فرهنگ بومي برام يه چيز ديگه است.
اين همه بلاگ رو در روز من سر مي زنم دريغ از يكي كه جشن مهرگان رو تبريك گفته باشه .
از سفر بگم ،باوجود اينكه راهنمايمان در محل كمپ پاش آسيب ديد ولي بلاخره تونستيم قله روصعود كنيم،واقعا اسم با مسمايي داشت جانستون واقعا جان ستان بود.توي راه برگشت از قله هم به تاريكي خورديم ولي خوش بختانه اتفاق بدي نيفتاد.جاتون خالي شب توي محل كمپ دور آتيش كلي خونديم و حال كرديم(حال چند نفر از جمله من از بقيه يه خورده بهتر بوداونم به خاطر محصول روسي و آلماني و... خلاصه كفار از خدا بي خبر بود!)همه چيز به خوبي و خوشي تموم شد (دوربينم خرابه و تا اومدن رومينا خواهرم از سفر از عكس جديد خبري نيست .)

هیچ نظری موجود نیست: