شنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۲

چند روز پيش با يكي از دوستانم سر مساله ازدواج صحبت مي كرديم نظر اون اين بود كه ازدواج يك امر طبيعي است و من نيز با ذكر دلايلي مي گفتم كه ازدواج شكل طبيعي زندگي نيست بلكه مناسبات اجتماعي انسان را وادار به اين كار نموده است و در هر جامعه اي كه اين مناسبات اجتماعي منتفي شده است اين زندگي به روال طبيعي خود باز گشته است(نمونه هاي بسيار را هم اينك مي توان در جوامع اروپايي و آمريكايي ديد).
اين بحث باعث شد كه من بياد بياورم كه چندي پيش مطالبي تاريخي را در زمينه زناشويي و اخلاق نوشته ام كه متاسفانه باز هم در نيمه رها شده(از بس كه من توي مخم شلوغ پولوغه)است.پس اين بحث رو از منشاء خانواده پي مي گيرم.
...............................
بسيار بعيد به نظر مي رسيده كه انسان در زمان شكارورزي(لغت من درآوردي) خودبه حال خانواده هاي پراكنده بسر برده باشد چه با ضعف آلات دفاع طبيعي انسان در صورت- زندگي انفرادي-خيلي سريع تبديل به غذايي لذيذ براي حيوانات مي شده است .
به طور كلي در طبيعت موجوداتي كه براي دفاع به خوبي مجهز نيستنددر محيطي اجتماعي به سر مي برند
و بدين ترتيب مي توانند خود را از چنگال مهاجمان حفظ نمايند.
وضع انسان نيز در ابتدا چنين بوده است و به همين دليل آنان در اجتماعات كوچك و يا نسبتا بزرگ خود زندگي مي كرده اند.
در اين قبايل و يا گروه هاي اجتماعي زن عهده دارنگهداري از فرزندان خود بوده و به طور كلي كليه امور خانه اعم ازتعميرات،
نظم و ...به عهده او بوده و پدر منزلت ناچيزي داشته است.در بسياري از قبايلي كه هم اكنونبر روي زمين بسر مي برند -
و شايد در اجتماعات اوليه بشري-نقش مرددر عمل توليد مثل مورد توجه نيست،ودر اين موردمرد مانند يك حيوان نر تلقي مي شود
كه طبيعت اورا براي توليد مثل بر مي انگيزد و با كمال لا شعوري(ترسيدم بنويسم بي شعوري به هم جنسام بر بخوره)جفت گيري مي كند،
بدون آنكه بداند علت و معلول چيست.(مردم جزيره ترو برياند آبستني زن را نتيجه روابط جنسي نمي دانند بلكه علت آنرا روح و يا شبحي مي شناسند
كه در شكم زن وارد مي شود و خيال مي كنند اين شبح معمولا در هنگام استحمام به شكم او وارد مي شود.)در اجتماعات ابتدايي
زن خيلي به ندرت بفكر آن بوده است كه بداند پدر فرزندش كيست،طفل،طفل آن زن به شمار مي رفته و خود او نيز متعلق به مردي نبوده
بلكه به پدر و يا برادر و يا قبيله خود تعلق داشته است.از طرف ديگر شوهر نيز(به وجود آورنده فرزند)به نوبه خودبا مادر و در قبيله خود مي زيسته
و پنهاني از زن خود ديدن مي كرده است.حتي در مدنيت قديم نيز برادر نزد زن از همسرگرامي تر بوده است(آنتي گون به خاطر برادرش خود را فدا مي كندو اينتافرانس نيز براي رهانيدن برادر از خشم داروش خود را به آب و آتش مي زند و براي شوهرش كاري نمي كند)ٍ .ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست: