چهارشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۲

اولين واكنش بعد از شنيدنش جمع شدن چند قطره اشك توي چشمام بود ،نمي دونم چرا يدفعه ياد اين ترانه افتادم
ثمر گل پنجه بر گل مي گذاره
ثمر گل داغ و بر دل مي گذاره
ثمر گل بسته كه بار سفر را
مرا تنها به منزل مي گذاره
...بعد از مدتها يه چنگي به ساز زدم و بقيه ترانه را با ساز خوندم
خواهر بزرگم داره عروس مي شه

هیچ نظری موجود نیست: