یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۱

توي ميدون ونك كه مي ايستي روبروت توچال مثل دختر بچه هاي 18-17 ساله برات دلبري ميكنه , امروز توچال توي مه صبحگاهي خوابيده بود , آرزو كردم اون بالا باشم , اون بالا خبري از هيچ آلودگي نيست , نه ذهني , نه روحي , نه جسمي ...
كاش ميشد هيچوقت به اين شهر خراب شده پا نميگذاشتم
كاش مي شد هميشه اون بالا بالاها موند , به دور از هر چي آلودگيه
اي كاش ...........

هیچ نظری موجود نیست: