شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۱

مفهوم روابط آزاد بين زن و مرد در مارکسيزم
و تفاوت آن با مفهوم بورژوائی «سکس آزاد»
قسمت آخر


در نتيجه تنها قشری از اين جامعه که قادر است، اين چرخ فلک را از کار بياندازد، دقيقاً همانهائی هستند که نيروی کار لازم برای توليد آن کالاها را فراهم می آورند. يعنی کارگران. از اينرو استکه تنها حرکتی که قادر است اين شکل از روابط اجتماعی را از ريشه براندازد، انقلاب سوسياليستی با رهبری طبقه کارگر می باشد. اما تنها با يک انقلاب و سرنگون کردن رژيم حاکم نمی توان عقب نشست و اميدوار بود که حالا همه چيز خود به خود درست خواهد شد.
انقلاب در واقع آن آنتی بيوتيک لازم برای معالجه جامعه بورژوائی است، اما اين جامعه بيمار که در طول تاريخ دچار اين اپيدمی بوده، با اولين آمپول خوب نمی شود، بلکه يک دوره نقاهت و رسيدگی هم لازم دارد. اين دوره نقاهت، همان دوران «دموکراسی کارگری» است. در اين دوران است که مبارزه کارا و پيگير با تمام باقيمانده های نظام سرمايه داری لازم است. يعنی درست مثل بدنی که در حال ترميم است، هم احتياج به آنتی بيوتيک دارد و هم ويتامين و غذای خوب. اگر فقط به آنتی بيوتيک کفايت شود، چون بدن ضعيف است، پس از اينکه اثر آن از بدن رفت، انسان دوباره دچار همان بيماری می گردد. بعد از انقلاب هم اگر با اخلاق و ارزش های بورژوازی* که همچنان بر جامعه مستولی است مبارزه آگاهانه نشود، مثل اينستکه ويتامين به بدن نرسد.
اين مبارزه آگاهانه تنها در چارچوب «دموکراسی کارگری» ميسراست، زيرا که وسائل عينی ومادی کسب اين آگاهی تنها از اين زمان به بعد برای همه بطور مساوی آماده می گردد. يکی از اين وسائل عينی، از بين بردن روابط خانواده به شکل موجود آن است.
يعنی مادر، بچه را بدنيا می آورد، اما نگهداری و پرورش او تنها به عهده مادر نيست و پدر تنها مسئول نان آوردن نمی باشد. در جامعه سوسياليستی، مادر بخاطر بارداری و زايمان از کار بی کار نمی شود و در خانه محتاج شوهر نيست که نان او و بچه را تأمين کند. جامعه در برابر آن مادر مسئول است و بايد نيازهای او و کودکش را تأمين کند. اين کودک بيشتر از آنکه «مال» پدرومادرش باشد، متعلق به جامعه است، زيرا اين جامعه خواهد بود که بعداً به نيروی کار او نياز خواهد داشت. اينجاستکه در اين جامعه، ديگر فرزند من و فرزند تو ندارد، مال من ومال توئی در هيچ موردی مطرح نيست. هدف از کار، توليد برای رفع نيازهای همه است، نه سودرسانی به جيب عده ای محدود. کارهای خانه ديگر لازم نيست جداگانه در هر خانواده ای و تنها برای آن خانواده انجام پذيرد، بلکه تمام امور خانه، مثل تهيه غذا، شستو و شو، نظافت و نگهداری از فرزندان تحت نظر مسئولان مربوطه بصورت کارهای اجتماعی انجام خواهد گرفت. در آن زمان، ديگر غذا خوردن در يک غذاخوری (رستوران) نه تنها جنبه لوکس و فانتزی ندارد که در واقع يک ضرورت است، چون ديگر زن خانه داری وجود ندارد که بيست و چهار ساعت در خانه نشسته و وجودش تنها برای پذيرائی از بقيه فايده داشته باشد. خشکشوئی و لباسشوئی های گران امروز که تنها مورد استفاده قشر خاصی از جامعه قراردارد، حالت لوکس خود را از دست داده، تبديل به مراکز لباسشوئی برای عموم مردم می گردد. اين نوع خدمات از آنجائيکه در برابر پول ارائه نمی شود، آن ارزش مادی و تعلقات طبقاتی خود را براحتی از دست می دهد.
کودکان در مراکز عمومی مثل شيرخوارگاه ها، مهد کودکها و مدارس و باشگاههای تفريحات سالم تا زمانيکه ساعت کار روزانه پدر ومادر تمام شود، نگهداری می شوند.
به اين ترتيب، نه تنها زن از آن زندان خانه رها شده و فرصت رشد و بالابردن فرهنگ خود را می يابد، نه تنها پدر پس از کار روزانه، می تواند بدون دغدغه خيال درمورد مسائل و مشکلات مادی، وقت خود را با کودکانش بگذراند، بلکه انسان فرصت می يابد تا مفهوم آزادی واقعی، عشق و دوست داشتن را عملاً با وجود خود لمس کند.
با از بين رفتن تدريجی ارزشهای بورژوائی درجامعه، انسان عملاً از قيدوبندهائی که امروز بر دست و پای زن ومرد زده شده، رها گشته و اين انسان آزاد، نه ديگر محبوس قوانين وحشيانه رژيمهايی مانند رژيم اسلامی ايران است، نه انسان لجام گسيخته جوامع غربی. روابط جنسی انسانها نه دليل اقتصادی دارد، نه ستيزه جو با قوانين و نظام حاکم.
«آزادی در روابط جنسی» مورد نظر در سوسياليزم، يعنی بازيافتن خود، حق فکر و انتخاب داشتن. الگوهای «هالی وود» ی نداشتن وفرصت دوست داشته شدن و دوست داشتن را يافتن و پايين نياوردن روابط انسانی زن و مرد در حد روابط جنسی، بدون هيچگونه احساس نزديکی روحی و معنوی. کيست که خواهان چنين روابط عميقی نبوده و حاضر باشد آنرا با «سکس آزاد» مورد بحث در محافل «کمونيستی» موجود عوض کند؟!

هیچ نظری موجود نیست: