یکشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۱

كار ما فضاي عجيب و غريبي داره ، در اصل كار نيست يه جور زيست يا زندگي ست.قبل از اينكه پروژه اي شروع بشه مي گرديم و يكسري همكار انتخاب مي كنيم ،معيار ما براي انتخاب بلدي يا نابلدي به تنهاي نيست،بلكه مادنبال همكار خوب(از نظر اخلاقي) و حرفه اي مي گرديم
،تصور بكنيد يه نفر رو انتخاب كردي و بد اخلاق از كار در آمده،تو مي خواي با اون 3 ماه يا 4 ماه كار كني ،روزي تا 20 ساعت فشار كار سنگينه كافيه يك يا چند نفر اين وسط بامبول هم در بيارن اون موقع ست كه ديگه بايد بگي خر بيار و باقالي بار كن.
اينا مقدمه بود حالا اصل موضوع
:مي خوام بگم كه چرا روابط بين كساني كه توي پروژه هاي تلوزيوني يا سينمايي كار مي كنن يه خورده نا متعلرف به نظر مي رسه
توي اين هفته اسباب كشي دارم،كلي صقحه موسيقي و كتاب بايد جا به جا كنم فكر كنم پدرم درآد
باز هم ميخوام برم كوه(آخه امروز هم بودم) janeston يه كوه اطراف تهران قراره تولد دختر دوستم و همچنين سالگرد شهادت يه دوستو با هم بگيريم(عجيبه نه)

هیچ نظری موجود نیست: