دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۲

يك عاشقانة آرام – قسمت دوم

مگذار كه عشق , به عادتِ دوست داشتن تبديل شود !
مگذار كه حتي آب دادنِ گلهاي باغچه , به عادتِ آب دادنِ گلهاي باغچه بدل شود !
عشق , عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ ديگري نيست , پيوسته نو كردنِ خواستني ست كه خود , پيوسته , خواهانِ نو شدن است , و ديگرگون شدن .
تازگي , ذاتِ عشق است , و طراوت , بافتِ عشق . چگونه مي شود تازگي و طراوت را از عشق گرفت , و عشق , همچنان , عشق بماند ؟
عشق , تن به فراموشي نمي سپارد – مگر يك بار براي هميشه .
جامِ بلور , تنها يك بار مي شكند . ميتوان شكسته اش را – تكه هايش را – نگه داشت . اما شكسته هاي جام , آن تكه هاي تيزِ برَنده – ديگر جام نيست .
احتياط بايد كرد . همه چيز كهنه ميشود و اگر كمي كوتاهي كنيم , عشق نيز . بهانه ها جاي حسَ عاشقانه را خوب مي گيرند .

مرجان

هیچ نظری موجود نیست: