یکشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۲

هفتة قبل يكي از مطالب مجيد , نظرخواهي در مورد ازدواج بدون ثبت بود . امروز بالاخره موفق شدم نظرات بچه ها رو بخونم . برام جالب بود كه مي ديدم تقريبا تعداد افراد موافق و مخالف اين طرح ! با هم برابره .

من خودم يكي از مخالفان ازدواج بدون ثبت هستم . هرچند كه اعتقادي به اين ندارم كه ثبت شدن ازدواج يا خوندن عباراتي به زبان عربي يا هر زبان ديگه واقعا به ازدواج مشروعيت مي بخشه يا احساس تعلق مياره . به نظر من زندگي مشترك همون زماني كه دو نفر در قلب خودشون به هم بله ميگن و تصميم ميگيرن چيزي رو با هم بسازن شروع ميشه و مهريه و صيغة عقد و غيره فقط جزء زوائد است .

اين كه در نظر خواهي گفته ميشه ازدواج احساس مالكيت با خودش مياره به نظر من نه تنها بد نيست كه خيلي هم خوبه . به هر حال احساس مالكيت در يك فرد نرمال با احساس مسئوليت همراه خواهد بود و احساس مسئوليت يعني بزرگ شدن , يعني رشد كردن . اين قرارداد نيست . يعني اصلا ازدواج در حالت واقعيش قرارداد به حساب نمياد . ظاهرا مجيد نمونه هاي ازدواج موفق در اطرافش كم داشته كه به ازدواج اينطور نگاه ميكنه . چون در يك ازدواج موفق اصلا دو طرف با احساس مالكيت خودشون براي ديگري مانع تراشي نميكنن . البته اين به اين معني نيست كه طرفين بعد از ازدواج هم بتونن درست مثل قبل از ازدواجشون رفتار كنن . تغيير رفتارها بعد از ازدواج يه امر طبيعيه كه تابع شرايطه و خود به خود پيش مياد . يعني وقتي مي پذيري كه كسي شريك زندگيت باشه , ديگه فقط خودت نيستي كه تصميم ميگيري بلكه تصميماتِ نهائي , برآيندي از نظر هر دو طرف خواهد بود . شايد اونچه كه افراد رو از ازدواج رسمي ميترسونه همين باشه كه فكر ميكنن ديگري با چماق بالاي سرشون ايستاده و ازشون ميخواد خودشون رو اصلاح كنن و طبق قالب خاصي در بيارن . خودِ زندگي مشترك ذاتش يعني تغيير . كسي كه فكر ميكنه با زندگي مشترك بدون ثبت شدن ميتونه خودش رو همونجور كه بوده نگه داره و هيچ تغييري نكنه به شدت در اشتباهه .

مسئلة سهولت در جداشدن طرفين در صورت نداشتن هماهنگي هم به راحتي قابل حل است . پس دوران نامزدي براي چيه ؟ حتما دو طرف بايد سالها با هم زندگي كنند تا بفمند براي هم مناسبند يا نه ؟ قبول دارم تا وقتي طرفين زير يك سقف شروع به زندگي نكنند , واقعا همديگه رو نميشناسن ولي فكر هم نميكنم براي شروع زندگي , منطقي باشه كه بخوان همديگه رو 100 % بشناسند . راستي اگه دو نفر كه سالها با هم زندگي كردن و بعد از اين مدت فهميدن براي هم مناسب نيستند اگر براشون خطبة عقد خونده نشده باشه , راحت ميتونن از هم جدا شن ؟ پس يعني اينجوري اگه باشه , اونچه كه زندگي رو سرِ پا نگه ميداره فقط چند كلمه يا جملة عربيه كه هيچكدوممون موقع خوندنش ازش هيچي سر در نمياريم ! اين كه فاجعه ست !!!

متاسفم , ولي به اعتقاد من ازدواج بدون ثبت يعني فحشا . گاهي فكر ميكنم چه چيزي باعث ميشه فردي به فكر ازدواج بيفته , به طرف مقابلش تمايل هم داشته باشه ولي نخواد زير بار مسئوليت بره ؟ آيا معني اين عمل غير از اين است كه او از طرف مقابلش فقط جسمش را ميخواهد و ديگر هيچ ؟ اصلا چنين ازدواجي به چه قصدي انجام ميشه ؟ اين ازدواج چه فرقي با صيغه داره ؟ اين ازدواج غير از يك رابطة آزاد جنسي چه ميتونه باشه ؟ مگه نه اينكه فرق ازدواج با دوستيِ ساده , در مسئلة ارتباط جنسي است ؟

راستي , يه چيز ديگه , چرا با وجود اينكه خانمها بعد از ازدواج احتمال داره بيشتر احساس محدوديت بكنن , اما بيشتر با ازدواج ثبت شده موافقند , و بر عكس آقايون كه بعد از ازدواج آزادي بيشتري دارند كمتر روي خوش به ازدواج ثبت شده نشون ميدن ؟ مگه نه اينكه اگه قرار باشه دو نفري كه از ازدواجشون راضي نيستند از هم جدا بشوند , بيشترين موانع پيش پاي زنان قرار ميگيره ؟ پس چرا زنان بيشتر ازدواج رسمي را مي پسندند ؟

منتظر جوابهاتون هستم ....

مرجان

هیچ نظری موجود نیست: