می گويند عاشق ومعشوقی برای شنا به کنار درياچه اشتاين هوده در آلمان می روند يکيشان غرق ميشود وآن يکی بر لب آب آن قدر ميايستد تا پاهايش ريشه می دواند وموها ودستهايش جوانه می زنند برگ ميدهند و بزرگ می شوند تا ميرسند به سطح درياچه تا اگر محبوب سر از آب بيرون آورد يا دست دراز کرد موهای افشان يا دستهای بلند اورا بگيرد وبيرون بياييد
جستجوی این وبلاگ
دلنوشتههایی از دلتنگی، عشق، تنهایی و شبهای سرد. جایی برای حرفهایی که جایی ندارند
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
نظرات