تنهای شب
دل نوشته ها
شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۴
یک روز کسل کننده
دیر خوابیدم زود برخواستم،ماشین دستم رو توی پوست گردو انداخته و توی این شهر کوچک تعمیر خودرو یک پروسه سخت و ملال اوره
دخترکم با خوشرویی ضبح رو اغاز کرد و در حال گوش کردن به موسقیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر