دوشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۲

ميدوني
نسلي هستيم پر حاصل از لعنت و افتخار
با پارس كف آلودمرداني كين توز
و گريز از مغزهاي پوك و چكمه هاي بي احساس
كه به لطافت اطلسي پوزخند مي زدند
گريز در امنيت بلبل و سكوت گياهان
بين سنگ هاي جهل و غرض
استخوانهاي ما را در هم ساييدند
تا از عصاره آن چراغ خود را روشن كنند
و شكم پرست ها مانند يابو هاي سر به زير
تنها قروچيدن يونجه خود را مي شنيدند

هیچ نظری موجود نیست: