چهارشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۲

شراب خود را در جام من فرو ريز و شراب مرا در جام خود
گل ها و قطره ها
نور ها و پولادها خويشاوندند
ستارگان بر سمند طوفانها سوارند
بي زمزمه باران نيز مي توان راز ارديبهشت را دانست
اكنون بر در گاه گورستان ايستاده اي
پس لحظه اي واپس بنگر
تا بر جاي نخشكي
دستها را در خاكستر تفته فرو بر

هیچ نظری موجود نیست: