رهایی
و تنها چند واژه از من باقی خواهد ماند چند تصویر شفاف و خام نه خونی در رگ، نه نفسی در سینه و من عریان از این زمین و آن زمان میگذرم بیسایه بیپناه چنان که باد از میانِ درختان
دلنوشتههایی از دلتنگی، عشق، تنهایی و شبهای سرد. جایی برای حرفهایی که جایی ندارند