کارزار به شکستکشاندن انتخابات حکومتى را سازمان دهيم
سيد على خامنهاى، رهبر نظام اسلامى سخن درستى گفت که نتايج انتخابات مهم نيست، شرکت در آن اهميت دارد
اينک اين امکان وجود دارد که انتخابات مجلس شوراى اسلامى کانون تجلى يک فرياد «نه» بزرگ به جمهورى اسلامى و مجموعه گزينههاى در چارچوب آن گردد و مردم در شکل يک مقاومت منفى و مدنى، با عدم شرکت گسترده خود در انتخاباتى فرمايش و نمايشى بر خواست ديرينه استقرار دموکراسى در کشور و رهايى از يک حاکميت دينسالار و تامين حاکميت دموکراتيک مردم بر سرنوشت خويش و کشور، پاى بفشارند و به نوعى آن را رفراندمى سازند براى اعلام نفى وضعيت موجود
در اسفندماه سال جارى، انتخابات دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى برگزار خواهد شد. بحث بر سر نحوه اتخاذ موضع در قبال اين انتخابات مدتى است جريان دارد و مىرود به کانون چالش نيروهاى سياسى تبديل شود. اهميت فراوان دارد که نيروهاى آزاديخواه و دموکرات در ايران و در خارج از کشور بتوانند با اتخاذ موضعى واحد، برآمدى يگانه و موثر در اين عرصه داشته باشند.
پس از انتخابات دوره دوم شوراهاى شهر و روستا که در آن انزواى جناح سينهچاک ولايت پيش از پيش آشکار شد و همراه آن راىدهندگان در شهرهاى بزرگ سلب اعتماد از اصلاحطلبان حکومتى و نفى آنان را به صراحت اعلام کردند، اينک اين امکان وجود دارد که انتخابات مجلس شوراى اسلامى کانون تجلى يک فرياد «نه» بزرگ به جمهورى اسلامى و مجموعه گزينههاى در چارچوب آن گردد و مردم در شکل يک مقاومت منفى و مدنى، با عدم شرکت گسترده خود در انتخاباتى فرمايش و نمايشى بر خواست ديرينه استقرار دموکراسى در کشور و رهايى از يک حاکميت دينسالار و تامين حاکميت دموکراتيک مردم بر سرنوشت خويش و کشور، پاى بفشارند و به نوعى آن را رفراندمى سازند براى اعلام نفى وضعيت موجود. و اين امر تنها از طريق مشارکت همبسته و فعال و همهجانبه همه نيروهايى ميسر است که آزادى و رهايى و پيشرفت مردم اين اين مرز و بوم را خواهانند و استقرار نظامى دموکراتيک و مبتنى بر حقوق بشر و جدايى دين و دولت را در کشور مىطلبند. اين هدف، به شکستکشاندن انتخابات حکومتى با اعلام عدم شرکت و تحريمى ساده به موفقيت نخواهد انجاميد بايد براى آن کارزارى را سازمان داد و در جنبشى که شکل خواهد گرفت مشارکت فعال داشت.
سيد على خامنهاى، رهبر نظام اسلامى سخن درستى گفت که نتايج انتخابات مهم نيست، شرکت در آن اهميت دارد. و اين واقعيتى است که در اوضاع و احوال کنونى سياسى و نيروهاى شريک در منازعات انتخاباتى، نتايج انتخابات از اهميت چندانى برخوردار نيست و هر شکل از شرکت در انتخابات و با هر نيت، تنها از سوى نيروهايى که دلنگران حفظ نظام و يا موقعيتهاى خويشاند، توجيهپذير و درکشدنى است. مواضع اخير چهرههاى سرشناس جبهه مشارکت اسلامى در مورد ضرورت شرکت در انتخابات مجلس نيز از همين منظر و بر همين مبنا اتخاذ شده است.
نگاهى گذرا به برخى استدلالها و مواضع در نيروهاى بيرون حاکميت بياندازيم:
نزول فاحش حد خواستهها
نه فقط از نيروهاى وابسته به حاکميت همچون حجاريان که معتقدند بايد به حضور در شکل اقليت و استفاده از مجلس به عنوان تريبون بسنده کرد، بلکه از تحليلگران در بيرون حاکميت نيز استدلالهايى شنيده مىشود که اکثر افشاگرىها در مورد نقض حقوق بشر و مبارزاتى که در اين زمينه صورت گرفته است با سخنان پيش از دستور مجلس و يا از کميسيون اصل نود، «کليد خورده» است و بايد با شرکت در انتخابات «امکانات» حفظ شوند. توسط اين تحليلگران، زمانى حمايت از يک جناح حکومت راهکار اصلى تغيير ساختار سياسى و استقرار «جمهوريت» قلمداد مىشد، اکنون به خاطر چند نطق و افشاگرى نيمبند مىخواهند مردم و راىشان را به حمايت از اصلاحطلبان حکومتى بکشانند. راستى اين بيشتر تجسم نزول خواستههاست يا سقوط ارزشها و يا دفاع از يک تصميم انتخاب سياسى در هر شرايط و به هر بها؟
استفاده از حق راى يک هنجار دموکراتيک؟
گروهى با تاکيد بر اين که استفاده از حق راى و شرکت در انتخابات هنجارى دموکراتيک و وظيفهاى شهروندى است، شرکت در انتخابات کذايى مجلس را امرى بديهى قلمداد مىکنند و اين واقعيت را ناديده مىگيرند که ارزش قائلشدن براى راى خود و امتناع از به هرزدادن آن، در سامانههاى دموکراتيک در جهان ما، هنجارى دموکراتيکتر و حاوى آموزشى بالاتر است. امتناع از شرکت در انتخابات غيرقابل پذيرش، خود مىتواند به عنوان استفاده بهينه از حق راى کارکرد داشته باشد. جالب است بر زمينه وجود اين ارزيابى که درصد قابل توجهى از مردم از شرکت در انتخابات آتى مجلس سر باز خواهند زد، برخى از همان تحليلگران و سياستگرانى که در دور دوم رياست جمهورى خاتمى عمده استدلالشان بر شرکت گسترده مردم و از اين طريق نتيجهگيرى در باره لزوم حمايت از خاتمى بود، اينک صريحا مىگويند اگر مردم شرکت نکنند اشتباه مىکنند و شرکت در انتخابات يک امر ارزشى است. اين افراد در شرايط متفاوت حد واقعيتگرا و يا ارزشمدار بودن خود را انتخاب مىکنند.
شرکت يا عدم شرکت در انتخابات صرفا يک تصميم تاکتيکى است؟
برخى نيروهاى سياسى، با استناد به کنش و واکنشهاى غيرقابل پيشبينى مردم ايران و به اصطلاح «دقيقه ۹۰» بودن مردم، استدلال مىکنند که تصميمگيرى در مورد شرکت يا تحريم انتخابات را به عنوان يک تاکتيک سياسى بايد به روزهاى آخر قبل از انتخابات موکول کرد و آنگاه با محاسبه سود و زيان آن در باره آن تصميم گرفت. تعريف نحوه شرکت در انتخابات به مثابه يک امر صرفا تاکتيکى و اينگونه مواجهه با چنين موضوع مهمى، به معناى بىبرنامه، بىتدارک، بىسازمان و بىراستا کردن يک سازمان و يا جريان سياسى در رابطه با امر انتخابات پيشاروى است، کمکى به شکلگيرى مواضع واحد و يگانه اپوزيسيون نمىکند و به نوعى انفعال و نظارهگربودن را فرموله مىکند و بازتاب مىدهد.
تحريم انتخابات سياسى انفعالى است؟
گفته مىشود تحريم انتخابات، سياستى انفعالى، راحتطلبى در يافتن پاسخ و پاسخ سنتى نيروهاى اپوزيسيون است به موضوع انتخابات. بسيار خوب تحريم ساده و انفعالى نکنيم، به صدور يک اطلاعيه ساده که ما شرکت نمىکنيم و دعوت مردم به عدم شرکت بسنده نکنيم. به سهم خود فعالانه، غيرانفعالى و با برنامه بکوشيم کارزارى همهجانبه پديد آوريم براى شرکت هر چه ناچيزتر و محدودتر مردم و براى به شکستکشاندن انتخاباتى که جز توهين به خرد و اراده انسان ايرانى چيز ديگرى نيست. بکوشيم همه آحاد و نيروهاى اپوزيسيون با همفکرى هم گرد سياستى واحد نيروهاى خود را همبسته کنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر